آیا به فرزند نیاز داریم؟
نیاز به فرزند: شاید شما هم افرادی را در بین دوستان و آشنایان خود بشناسید که به داشتن فرزند اعتقادی ندارند.
زوح های جوانی که هر کدام دلیلی برای فرزند نداشتن بیان می کنند.
مثلا:
- شرایط اقتصادی خوب نیست و هر روز بدتر می شود.
- همین درامد کفاف دو نفر را نمی دهد، چطور یک نفر را به خانواده اضافه کنیم؟
- آیا یک نفر را به این دنیا با این همه بی عدالتی و تلخی و سختی دعوت می کنیم؟
- رابطه من و همسرم عاشقانه است و یک فرزند بین ما جدایی می اندازد.
- مسئولیت داشتن یک فرزند بسیار زیاد است.
- مادر شدن باعث تغییر در فیزیک بدنم می شود. می ترسم.
- به خاطر داشتن فرزند، موقعیت های زیادی را از دست می دهیم.
و…
و شاید حرف های گفته شده همه درست و صحیح باشند!
گاهی آنقدر زوج های جوان در مورد نیاز به فرزند دچار شک و تردید می شوند.
حتی شاید حاضر شوند یک آزمون تستی نیاز به فرزند را تکمیل کنند و وضعیت و خواسته های خود از فرزند را بیان کنند و بعد طبق نتیجه آن عمل کنند!
واقعیت این است که قطعا نمی توانیم برای همه آدمها فرمولی یکسان و ثابت ارائه کنیم.
انسان موجودی پویا و متفکر است و در شرایط مختلف تصمیم های متفاوتی می گیرد.
اما اجازه دهید ابتدا از دیدگاه علم روانشناسی بررسی کنیم که آیا انسان ذاتا نیاز به فرزند دارد یا خیر.
نیاز به فرزند : شادی یک پدر و مادر
يکي از ديدگاههاي مطرح روانشناسي در مورد انسان اين است که آدمي را نيکسرشت ميداند.
به عبارت ديگر، براساس اين ديدگاه، انسان ذاتا موجودي خوب است اما مداخلههاي ما باعث ايجاد خدشه در اين خوبي ميشود
همچنين طبيعت بهترين روش را به ما ارائه ميکند و بهترين راه اين است که انسان از طبيعت تبعيت کند.
بهطور حتم داشتن فرزند و بچهدار شدن هم يکي از اصول مهم در طبيعت است.
در صورتي که ترجيح بدهيم بچه نداشته باشيم برخلاف طبيعت رفتار کردهايم و اگر بچه داشته باشيم مطابق طبيعت.
باتوجه به اين ديدگاه ميتوان گفت بچهدار شدن در بهداشت رواني افراد و رضايت آنها از زندگي موثر است.
نیاز به فرزند : پرجمعيتها خوشحالترند؟
يکي از روانشناسان معروف به نام آدلر موضوع «منظومه خانوادگي» را مطرح کرده است.
بر اساس ديدگاه او، اگر منظومه خانوادگي خوب شکل بگيرد فرد دچار احساس حقارت نميشود.
اين درحالي است که احساس حقارت يکي از عوامل بيماريهاي رواني محسوب ميشود.
اما شايد بپرسيد منظومه خانوادگي چيست؟
منظور از منظومه خانوادگي تعاملهاي بين اعضاي خانواده است مثل سلام و احوالپرسي و … .
اين تعاملها که آدلر به نوعي به عنوان ضربه يا نوازش از آنها ياد ميکند باعث افزايش کيفيت زندگي و سلامت روان ما ميشود.
هر ميزان اين تعاملها بيشتر باشد بهتر است درحالي که طبعا اين تعاملها يا به قول آدلر ضربهها در يک خانواده پرجمعيت به مراتب بيشتر از يک خانواده کمجمعيت است.
نیاز به فرزند : بچهها عامل جاودانگي والدين
ويليام گلاسر، بنيانگذار واقعيتدرماني معتقد است انسان براي برخورداري از بهداشت رواني 5 نياز مهم دارد.
يکي از آنها، نياز به امنيت است و يکي از عوامل مهمي که اين نياز را ارضا ميکند چيزي نيست جز نياز به بقا و جاودانگي در انسان.
همه ما دوست داريم به نوعي احساس جاودانگي داشته باشيم و اينکه از بين نميرويم، اين احساس به ما احساس امنيت ميدهد.
[alert type=”success”]اما مگر ميشود انساني جاودانه باشد؟[/alert]
شايد جالب باشد بدانيد يکي از عواملي که بهويژه در سنين بالا باعث ميشود انسان احساس جاودانگي داشته باشد وجود فرزند است.
والدين، فرزندانشان را عامل بقاي خود ميدانند و همين احساس باعث ميشود اين دوران را بهتر و شادتر بگذرانند.
علاوه بر اين، در سنين بالا وقتي فرزندان و نوهها دور ما باشند، وجود تعاملها يا به قول آدلر ضربهها به ما کمک ميکند که زندگي بهتر و شادتري داشته باشيم.
همه دلایل علمی بالا نیاز به فرزند را تایید می کنند.
اما ویلیام گلاسر در تئوری معروف خود به نام تئوری انتخاب بر این نکته تاکید می کند که باید برای تغییر زندگی خود، سوال هایمان را تغییر دهیم.
توصیه می کنم کتاب زیر را مطالعه کنید تا به تاثیر بزرگی که می تواند تغییر سوالات در زندگی ما ایجاد کنند پی ببرید.
برای هر تصمیم گیری باید با تغییر سوالات از حالت منتقدانه به حالت حل مساله وارد شویم.
باید به جای چرا گفتن خودمان را عادت دهیم تا بگوییم چطور؟ آنگاه می توانیم درست انتخاب کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید